توانایی دگرگونی گسلش

یادگیری گسلش به بسیاری از افراد کمک کرده است تا تغییرات شگرفی در زندگی خود ایجاد کنند، حتی کسانی که به دلیل الگوهای فکری منفی­شان کاملا فلج شده­ اند. به‌عنوان مثال، دو شرکت کننده در توسعه ACT، فهمیدند که گسلش برای کمک به مراجع برای غلبه بر نشخوار ذهنی، کمک زیادی می‌کند.

برشی از کتاب ذهن آزاد شده/ نوشته دکتر استیون هیز/ ترجمه دکتر پیمان دوستی و همکاران

افرادی که به‌طور مداوم نشخوار فکری دارند، در برابر انواع اضطراب و مشکلات خلقی مانند اختلال اضطراب فراگیر (GAD)، آسیب­پذیر هستند. دو محققی که بیشترین کار را را در استفاده از ACT در GAD داشته­اند به ترتیب سو اورسیلو[۱] و لیز رومر[۲] در دانشگاه سافولک[۳] و دانشگاه ماساچوست[۴]، بوستون[۵] هستند. سو و لیز هدف خود را گسلش شناختی با روش‌های توجه‌آگاهی (ذهن­آگاهی) قرار دادند که به مردم می­آموزد از نشخوار فکری خودداری کرده و افکار خود را از دور تماشا کنند.

بیآ[۶] یکی از مراجعان شاخص آن‌ها است. اگر او را ملاقات نکنید، هرگز نمی­فهمید که آمیختگی(فیوژن) تقریبا حرفه او را نابود کرده بود. اکنون با اعتمادبه‌نفس است، انگار قبلاً این­طور نبوده است. وی در مسیر تصدی سمتی در گروه علوم سیاسی یک دانشگاه معتبر قرار داشت. او به دلیل داشتن هوش زیاد، استعداد در تئوری سیاسی و تجربه طولانی خود به‌عنوان یک فعال اجتماعی، گزینه مناسبی محسوب می­شد (ترکیبی غیرمعمول و حیاتی در دنیای علوم سیاسی). وی در ابتدا توقعات زیادی از خود داشت، اما بعد احساس کرد که یک آهوی کوهی یخ زده در مقابل چراغ­های اتومبیل او قرار گرفته است.

سفارش کتاب ذهن آزاد شده

او می­گفت: «یادگیری آموزش و نوشتن در آن سطح بسیار سخت است». هنگامی‌که او برای یادگیری نگارش دانشگاهی تلاش می­کرد، بی وقفه از خود می­پرسید، «آیا این موضوع به اندازه کافی خوب است؟» و «کی این کار را تمام می­کنم؟» او نشخوار فکری می­کرد و هرچه بیشتر این کار را می‌کرد، کمتر می­نوشت. به زودی پیام منفی «من شکست خواهم خورد» بخشی از صدای ذهنی او شد و این موضوع، به‌طور کامل او را درمانده کرد.

او ساعت­ها روی جزئیات پوچ تمرکز می­کرد، مثلاً اینکه آیا حاشیه صفحه بی­نقص است یا نه. نشخوار فکری منجر به فلج رفتاری وی شد و بیش از دو سال او را در جای خود متوقف کرد. او که مأیوس از ارسال مطلبی بود که به‌عنوان بخشی از بسته خود برای انتصاب (که چند سال دیگر قبل از تصمیم نهایی تصدی پست اضافه می­شود) محسوب می­شد، مقاله­ای نیمه تمام را گرفت و آن را به پرونده انتصاب مجدد خود پیوست و ارسال کرد.

سفارش کتاب ذهن آزاد شده

همکارانش وحشت کرده بودند. آن‌ها پتانسیل او را دیده و از او حمایت کردند. اما این قابل قبول نبود. چیزی باید سریع تغییر می­کرد.

چیزی تغییر کرد. بدتر شد.

بیآ به نوشیدن ماءالشعیر و آدرال[۷] (نوعی آمفتامین که گاهی اوقات «داروی مطالعه» نامیده می­شود زیرا برای این منظور در دانشگاه­های بسیاری مورد سوء مصرف قرار می­گیرد) روی آورد. هنگامی‌که او آن را با الکل ترکیب کرد، واقعا نمی­دانست که سرانجام این کار چیست.

هنگامی‌که سو و لیز به او تکنیک­های گسلش را یاد دادند، بیآ شروع به ساختن راهی برای فراموشی کرد. آن‌ها به او نشان دادند که چگونه می­تواند با حس کنجکاوی، تماشای افکارش از راه دور را تمرین کند. یکی از تمریناتی که او انجام داده است، تبدیل به بخش عمده ACT شده است.  ما آن را «برگ­های روی یک نهر» می­نامیم. اگر دوست دارید می­توانید آن را اکنون انجام دهید. این کار معمولاً مثل مراقبه با چشم بسته انجام می­شود.

سفارش کتاب ذهن آزاد شده

تصور کنید که در حال تماشای نهری روان هستید که برگ­های بزرگی روی آن شناور است. هر فکری که به ذهن شما خطور می­کند را روی یک برگ قرار دهید و رفتن آن به سمت پایین رود را تماشا کنید. اگر دوباره آن فکر ظاهر شد، مشکلی نیست، نسخه دوم فکر را نیز روی برگ قرار دهید. هدف این است که کنار نهر بمانید و افکار خود را تماشا کنید. اگر متوجه شدید که انجام تمرین را متوقف کرده­اید و ذهن شما به جای دیگری رفته است، که البته امری عادی است، سعی کنید بفهمید چه چیزی ذهن شما را گمراه کرده است. تقریباً به ناچار، آن­چه اتفاق افتاد یک آمیختگی شناختی با یک فکر بود. چیزی به ذهن شما خطور کرده است و به جای قرار دادن آن روی برگ، شما شروع به درگیر شدن با محتوای آن شدید و این کار باعث ایجاد فرآیندهای خودکار فکری شما شد. پس از اینکه متوجه شدید «آمیختگی» چطور کار می­کند، به تماشای نهر برگردید و دوباره شروع کنید.

لازم بود بیآ کار با گسلش را شروع کند، زیرا تا زمانی که ذهن خود را از نشخوار فکری خود آزاد نمی­کرد، نمی­توانست پیشرفت کند. پس از دستیابی به این هدف، او توانست سریع پیشرفت کند، پس از یک ماه سایر چرخش‌ها را آموخت و با نوشتن پیشرفت کرد. نتیجه خوشحال کننده این بود که به هر حال او صندلی تصدی خود را تصرف کرد.

سفارش کتاب ذهن آزاد شده

هنگامی‌که ما مهارت­های گسلش را یاد می­گیریم، می­توانیم انرژی اشتیاق غیرمفید خود را بگیریم و آن را به سمت یادگیری هدایت کنیم و به راحتی با تجربه خود هدایت و راهنمایی شویم. ما قادر می­شویم به عملکرد، بیشتر از ظاهر، ارزش بدهیم. همان طور که مزایای تمرکز روی افکار مفید را تجربه می­کنیم، انگیزه فزاینده­ای می­گیریم که صدای دیکتاتور را نشنیده بگیریم و یک حلقه بازخورد مثبت ایجاد کنیم.

سارا واتس[۸]، مقاله نویس در اِن بی­سی­نیوز[۹]، شخصاً قدرت گسلش در بهبودی خود از اضطراب ناتوان­کننده­ای را تجربه کرده است. وی توضیح داد که چطور گسلش به او کمک کرده است: «در عرض چند هفته، بعد از تمرین زیاد، چنگ “افکاری مثل اینکه: سرطان من را خواهد کشت، من یک سنگ کلیه دردناک دیگر را پشت سر خواهم گذاشت” که باعث فلج شدن او شده بود، سست شد. آن‌ها نه واقعی بودند و نه غیر واقعی. آن‌ها صرفاً افکار بودند و من قدرت آن را داشتم که هر کار می­خواهم با آن‌ها بکنم». وقتی که زندگی­اش تغییر کرد او نتیجه گرفت: «این حس باید احساس مردم عادی باشد!»

در واقع نه. این­طور نیست. این احساسی است که مردم پس از رها شدن از وابستگی به فرم ذهنی در برابر عملکرد ذهنی، احساس می­کنند. این نحوه احساس مردم عادی نیست. این معمول نیست اما قابل دستیابی است.


[۱]. Sue Orsillo

[۲]. Liz Roemer

[۳] .Suffolk

[۴]. Massachusetts

[۵] . Boston

[۶]. Bea

[۷]. Adderall

[۸]. Sarah Watts

[۹] . NBC News