وقتی بحث “تعادل هیجانها” را مطرح میکنیم، درباره اینکه بتوانیم به طور مناسب و زمانی که نیاز داریم مضطرب، خشمگین و … شویم صحبت میکنیم، نه زمانی که به آنها احتیاجی نداریم؛ زمانی که میخواهیم به طور مناسب متهیج شویم، و زمانی که باید مهربان و آرام باشیم.
منبع: کتاب آموزش ذهن برای شفقت ورزی، نوشته دکتر پل گیلبرت و ترجمه دکتر پیمان دوستی و گلناز قدرتی
سفارش کتاب آموزش ذهن برای شفقت ورزی
تعادل فقط بدان معنی نیست که این سیستمها یکدیگر را متعادل میکنند- بلکه بدان معناست که ما مقداری کنترل داریم و میتوانیم در مورد احساسهای خود تصمیم گیری کنیم. لازم نیست به این دلیل که ما از احساسهای خود سراسیمه میشویم یا اینکه ما را به یاد چیزهای ناخوشایندی میاندازند، از آنها اجتناب کنیم. شفقتورز بودن به معنای ضعف یا رها کردن نیست، بلکه درباره توسعه ترکیبی غنی از احساسها میباشد.
ما از تکهها و قطعات مختلفی ساخته شدهایم. به عنوان مثال، یک بخش خشمگین وجود دارد که میتواند به طرز خاصی فکر، احساس و عمل کند؛ بخش مضطرب که میتواند به طرز خاصی فکر، احساس و عمل کند؛ بخش “مملو از عشق” که میتواند به طرز خاصی فکر، احساس و عمل کند؛ و بخش “سقوط کرده از عشق” که میتواند به طرز خاصی فکر، احساس و عمل کند.
حالا میتوانید مغز خود را مانند یک درخت کریسمس تصور کنید که الگوهای مختلفی را روشن میکند. هنگامی که عصبانی هستید، مغز شما الگوی خاصی را روشن میکند که متفاوت از سایر الگوها مثل الگوی اضطراب، محبت یا آرامش میباشد. اگرچه برخی الگوها تمایل به منظمتر شدن دارند و میتوانند شدیدتر از سایرین باشند، اما فکر کردن درباره آنچه در ذهنمان میگذرد میتواند مفید باشد- چیزهایی مثل اینکه الگوهای مختلف با قسمتهای مختلفمان پیوند خورده است، نه اینکه هویت ما با یک مورد خاص مشخص شود.
سفارش کتاب آموزش ذهن برای شفقت ورزی
چرا میخواهید خودتان را به عنوان یک الگوی خاص مثلاً الگوی عصبانی، یا الگوی مضطرب، یا الگوی افسرده، یا الگوی محدود کننده غذا، و یا الگوی مصرف کننده دارو ببینید. مطمئناً اینها الگوهایی هستند که ذهن شما میتواند به آنها قفل شود، اما شما خیلی بیشتر از آنها هستید. وقتی به توجهآگاهی میرسیم، دوباره به این موضوع خواهیم پرداخت. این موضوع مهم است، زیرا میخواهیم قسمت شفقتورز شما یا الگوی شفقتورزیِ درون شما را توسعه دهیم. میتوانیم از این قسمت استفاده کنیم تا بخشهای دیگرتان را بررسی کنیم. به عنوان مثال، چگونه قسمت خودِشفقتورز[۱] به قسمتهای خشمگین یا مضطرب، یا بخشی از شما که تقلا میکند زندگیتان و روشی که دوست دارید را کنترل کند، نگاه میکند (یا درباره آن فکر میکند)؟
در درمان متمرکز بر شفقت همیشه سعی بر توسعه، آموزش و کار با قسمت خودِشفقتورز میباشد، زیرا به نظر میرسد این بخشی باشد که مفیدتر است. اگر فقط به بخش عصبانی خودمان یا قسمت مضطرب یا بخش خود-انتقادگرمان گوش کنیم، تمایل داریم که دیدی کاملاً مغرضانه (متعصبانه) داشته باشیم. این قسمتها میتوانند صدای بسیار قویای داشته باشند که تمایل دارند بر ما غالب باشند، مگر اینکه یاد بگیریم که بیشتر به خودِشفقتورز، توجه کنیم. این به معنای تمرین فکر کردن درباره تصور، و تمرکز بر آن چیزی است که معنای یک فرد شفقتورز به دور از قضاوت کردن را میدهد. همانطور که خواهیم دید، این موضوع برای بعضی از افراد بسیار سادهتر از آنچه گفته شد، میباشد.
با این وجود خواهیم دید که گاهی اوقات، اگر ذهن ما در الگوی اضطراب یا خشم باشد، میتوانیم سعی کنیم به طور آگاهانه روی ایجاد الگوی شفقتورزی متمرکز شویم- به جای اینکه فقط اجازه دهیم الگوی خشم یا اضطراب نشان داده شوند. بنابراین، خودِشفقتورز بخشی از شما یا الگویی در درون شماست که میخواهیم از طریق تمرین تلاش کنیم آن را توسعه دهیم که در این صورت میتواند برای کنار آمدن با جنبههای دشوارتر خودمان مفید باشد. خودِشفقتورز به شیوهای فکر، احساس و رفتار خواهد کرد که بتواند بیشتر الگوهای خشم و اضطراب شما را خنثی کند.
[۱]. compassionate self